|
روایت دیدار با حضرت ماه
حامد فخریزاده: در بیش از ۲ ماهی که از شهادت پدر میگذرد، تقریبا با همه مسؤولان و مقامات لشکری و کشوری دیدار داشتهایم ولی دیدار با حضرت آقا با همه این دیدارها متفاوت بود؛ به خاطر آن فضای معنوی، حکیمانه و صمیمانهای که حاکم بر دیدار بود و بیانات دلگرمکننده و شیوایی که داشتند و باعث تسلای بیش از پیش قلبهای داغدار ما شد. حضرت آقا در این جلسه به ویژگیهای مختلف و تمایزات شخصیت پدر اشاره کردند و فرمودند: این شهید بزرگوار قدیمیترین و برجستهترین عالم هستهای کشور بود، ایشان فنی و وارد کار بودند، یعنی فقط صرف دانشگاهی بودن و تدریس نبود، بلکه در میدان عمل و کار وارد شدند. ایشان به معنای واقعی کلمه برجسته و عالیمقام بودند. حضرت آقا در ادامه به گمنامی و اخلاص کمنظیر پدر اشاره کردند و بیان داشتند: عظمت یافتن نام شهید فخریزاده در میان عموم مردم و ابراز تاسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن ایشان در زمان حیات، نشان اخلاص کمنظیر و عظمت شهید بود.
حضرت آقا به دلنوشتههای زیبایی که برای شهادت شهید فخریزاده نوشته شده بود اشاره کردند و فرمودند: دلنوشتههایی که به خاطر شهادت شهید فخریزاده به دست من رسید و مطالعه کردم، دیدم نوشتند چه حیف این شهید را قبل از شهادت ایشان نمیشناختیم و بسیار تأسف میخوردند از عدم شناخت این شهید قبل از شهادتش.
خانواده و مادر در این دیدار ضمن تشکر از این دیدار که خدمتشان مشرف شدیم به پیام تسلیت حضرت آقا بعد از شهادت پدر اشاره و از این پیام تسلیت تشکر کردند و آن را بسیار دلگرمکننده و تسلادهنده قلبهای داغدار ما عنوان کردند. همچنین از حضرت آقا خواستند ۲ تدبیر و دستورشان در پیام تسلیت با قوت پیگیری شود. ما اعتقاد داریم فرمایشات حضرت آقا حکمتی است که از قلب ایشان بر زبانشان جاری میشود. پیام حضرت آقا واقعا دلگرمکننده بود؛ هم از حیث اشاره رهبر معظم انقلاب به بعد دانشمند هستهای و دفاعی بودن پدر که در آن ایام عدهای به دلایل مختلف میخواستند این قضیه مخفی بماند، هم از حیث ۲ تدبیر و دستور مهم حضرت آقا یعنی پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران و پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخشهایی که پدر به آن اشتغال داشتند. البته حضرت آقا که خود در جریان فعالیتهای پدر بودند، وقتی تاکید میکنند در تمام حوزههای فعالیت پدر، تلاشها ادامه پیدا کند، ناشی از اطلاع کامل رهبر معظم انقلاب است.
بنده با توجه با شناختی که از پدر داشتم حوزه فعالیت ایشان را به 4 بخش اصلی تقسیم میکنم: حوزه دفاعی و پدافندی، حوزه فلسفه فیزیک و فلسفه علم، حوزه پزشکی و حوزه علومشناختی. به گفته همکاران و مدیران بخشها و پروژههای ایشان، این شهید کاری را شروع نمیکرد مگر اینکه این کار برای نخستینبار در ایران و بعضا در منطقه و دنیا باشد و تقریبا هر کاری که این شهید بزرگوار به آن پرداخت، به نوعی نوآوری و بنیانگذاری بود.
وقتی نوبت بنده شد، خطاب به حضرت آقا عرض کردم در بررسی و پیگیری این حادثه وحشتناک باید حداقل از 10 سال قبل از ترور تا ماهها بعد از ترور بررسی شود و عوامل مختلف سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی مورد بررسی دقیق قرار بگیرد که عاملان و آمران شناسایی و مجازات شوند و اشاره کردم که این کار نه پدر را به ما برمیگرداند نه فخریزاده را به ایران بازخواهد گرداند ولی دیگر نباید چنین اتفاقی بیفتد که چنین سرمایههای ارزشمند و عناصر کمنظیری ترور شوند و نیاز است ابعاد قضیه کامل بررسی شود. قطعا براساس مکتب و معرفت اسلامی شهدا زندهاند و «عند ربهم یرزقون» هستند و قطعا بر اساس مکتب انقلابی ما از هر قطره خون شهید گل پیروزی میروید و خون شهید قطرهقطره بر زمین میریزد و خوشه خوشه از زمین بیرون میآید ولی باید بپذیریم فقدان ایشان جبرانناپذیر و خسران بزرگی است، لذا باید پیگیری کامل صورت بگیرد که دیگر چنین سرمایههای گرانقدر و عناصر علمی کمنظیر از بین نروند. نخستین عملیات تروریستی که برای پدر اتفاق افتاد، ایشان 38 ساله بودند، یعنی در سن جوانی؛ سیره زندگی و فکری یک جوان 38 ساله باید چگونه باشد که دشمنان بخواهند این شخص را از بین ببرند و بعد از چند ترور ناموفق بعد از 20 سال بالاخره ایشان را به شهادت میرسانند؟ لذا جریان فکری و جریان اندیشهای ایشان بسیار مهم است و لازم است در جامعه گسترش یابد.
برادر بزرگم آقا مهدی به رهبر انقلاب عرضکردند اگر جنابعالی موافق باشید و با اجازه شما ما میخواهیم در زمینه گسترش جریان فکری و اندیشهای پدر در جامعه، مؤسسهای را ایجاد کنیم با عنوان دفتر حفظ و نشر آثار شهید فخریزاده که حضرت آقا استقبال کردند و مکتوبات مربوط (نظامنامهها و آییننامهها) را با روی گشاده برای مطالعه، بررسی و اعلام نظر تحویل گرفتند.
رهبر انقلاب همچنین فرمودند: توصیهای است که همهجا و به همه جوانان میکنم و به شما هم این توصیه را امروز میکنم و آن توصیه فرزندآوری است و در ادامه فرمودند انقلاب در کشور باید توسط جوانان انقلابی و با تفکرات سالم و انقلابی اداره و هدایت شود و نسلهای بعدی که انقلاب را هدایت خواهند کرد باید از دل این خانوادهها و جوانان انقلابی باشند و بیان داشتند ایران نیاز به جوانان انقلابی دارد.
حضرت آقا بعد از پایان جلسه و موقع خداحافظی فرمودند: اگر این شرایط کرونایی نبود حتما در روزهای اول بعد از شهادت شهید فخریزاده شخصا به منزل شما برای تسلیت میآمدم و اگر عمری باقی بود و شرایط مساعد شد حتما به منزل شما میآیم.
با حضرت آقا خداحافظی میکنیم و شیرینی و خاطره این دیدار کوتاه ولی صمیمانه از خاطر تکتک ما فراموش نخواهد شد و ناخودآگاه به یاد علاقه و اعتقاد پدر به شخص حضرت آقا و ولایت فقیه افتادم که همواره ما را به حمایت از ایشان سفارش میکرد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از تنها شهرستان کشور که وضعیت سفید کرونایی دارد
چگنی نمیگیرد!
* نماینده مردم خرمآباد و چگنی در گفتوگو با «وطن امروز»: مردم این منطقه تمام پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند و حتی به بیماران کرونایی شهرهای اطراف خدمات میرسانند
اسدالله خسروی کاکاوند: با وجود کاهش چشمگیر مرگومیر ناشی از کرونا، هنوز هیچ نقطهای در کشور در وضعیت سفید به سر نمیبرد غیر از یک شهرستان: چگنی.
به گزارش «وطن امروز»، شهرستان چگنی که فاصله چندانی با خرمآباد، مرکز استان لرستان ندارد، تنها شهرستانی در کشور است که در نقشه کرونایی وزارت بهداشت به رنگ سفید است و این بدان معناست که هفتههاست هیچ مرگومیر و ابتلایی در این شهرستان رخ نداده است. چگنی که تا قبل از سال 1397 با نام شهرستان «دوره» نامیده میشد، یکی از شهرستانهای تازهتأسیس کشور است. چگنی سال 1390 با تجمیع ۲ بخش چگنی و ویسیان تأسیس شد و مرکز آن شهر سرابدوره است. این شهرستان حدود 42 هزار نفر جمعیت دارد. شهرستان چگنی دارای طبیعتی سبزپوش با آبشارهایی تماشایی همچون آبشار «دال آو» است؛ طبیعتی دیدنی که از یک طرف گلهایی زیبا به نام لالههای واژگون را در چمنزار خود جای داده است و از سوی دیگر رودخانهای زیبا از میانش میگذرد که بر جذابیت این دشت همیشه سرسبز میافزاید. این شهرستان زیبا از ابتدای شیوع کرونا در وضعیت مناسبی به سر میبرد و همواره آمار ابتلا در آن بسیار ناچیز بوده و هیچ مرگی در آن ثبت نشده است. قدرتالله ترابینژاد، فرماندار چگنی درباره این شهرستان میگوید: چگنی با ۴۵ هزار نفر جمعیت دارای ۳ بخش و 6 دهستان است که عمده فعالیت مردم دامپروری و کشاورزی است. شهرک دام سفیدکوه ۱۰۰ واحد دامپروری دارد که ظرفیت خوبی است، همچنین معدن سنگ گوهره که در کشور تک و نمونه است، مربوط به شهرستان چگنی است.
ترابینژاد اضافه کرد: حدود ۲۸ معدن در شهرستان وجود دارد که ۱۹ مورد فعال است و در این معادن حدود ۱۰۰۰ نفر مشغول فعالیت هستند. فرماندار چگنی با بیان اینکه دامداری سنتی و کارخانه الکلسازی ویسیان در شهرستان وجود دارد، افزود: شهرک صنعت فولاد در شهرستان وجود دارد ولی متأسفانه حدود ۲ سال است که تعطیل شده است. صنایع دستی در شهرستان وجود دارد که ظرفیتهای خوبی است اما در بعد تشکیلات اداری ضعیف هستیم و باید مستقل شود. وی درباره آخرین وضعیت کرونا در این شهرستان میگوید: چگنی جزو شهرستانهای سفید است و در بهار امسال نخستین شهرستانی بود که در آن نمازجمعه برگزار شد.
اما علت وضعیت سفید این شهرستان چیست؟ اگر به خیابانهای سرابدوره مرکز شهرستان چگنی سری بزنید، مشاهده میکنید اهالی آن با همیاری مثالزدنی به رعایت پروتکلهای بهداشتی مبادرت میورزند. گروههای جهادی اعم از طلاب، بسیج مردمی و... شهرستان چگنی برای مبارزه با بیماری کرونا با همکاری شبکه بهداشت و درمان در همان ابتدا شروع به گندزدایی و ضدعفونی سطوح، منازل و معابر، تولید و توزیع ماسک و الکل کردند و تقریبا تمام شهرستان مورد پوشش قرار گرفت. حجتالاسلام محمدحسین سوری، امام جمعه سراب دوره در گفتوگو با سفیر افلاک، میگوید: شهرستان چگنی با داشتن بیش از ۴۱ هزار جمعیت به عنوان تنها شهرستان وضعیت سفید استان لرستان اعلام شده که این به خاطر زحمات کادر شبکه بهداشت و درمان و همچنین رعایت اصول بهداشتی از جانب مردم بوده است. سرهنگ محمد علیزاده، فرمانده سپاه چگنی نیز در گفتوگو با سفیرافلاک، میگوید: با توجه به وضعیت سفید شهرستان چگنی باید از مردم، گروههای جهادی بویژه مدافعان سلامت که در حال مبارزه با این بیماری هستند، تقدیر و تشکر کنیم. سپاه و بسیج علاوه بر حفاظت و دفاع از دستاوردهای انقلاب و تامین امنیت پایدار، با همه ظرفیتها برای مقابله با ویروس کرونا و حفظ سلامتی مردم پای کار بودهاند. وی بیان کرد: با راهاندازی ۶ کارگاه تولیدی ماسک در سطح شهرستان چگنی، ۱۴۸هزار عدد ماسک توسط گروههای جهادی تولید شده است.
علیزاده اظهار کرد: در ۳ مرحله در تابستان بسیج به کمک شبکه بهداشت شهرستان چگنی شتافت و همه خانوارهای این شهرستان را غربالگری کرد؛ ۲۰ هزار نفر در ورودی شهرها را تبسنجی کردهاند. وی افزود: نیروهای جهادی به صورت شبانهروزی در کنار شبکه بهداشت و درمان چگنی بودهاند و در کنار هر بهورز در خانههای بهداشت، ما یک تیم ۲ نفره از بسیج داشتهایم که به افرادی که به کرونا مبتلا شدهاند خدمات ارائه میدادند. در هر روستا یک تیم گندزدایی ۴ نفره کار ضدعفونی و گندزدایی را انجام دادهاند. محمد ناصری، رئیس شبکه بهداشت و درمان چگنی نیز میگوید: وزارت بهداشت وضعیت سفید کرونایی را بر اساس میزان مرگومیر و بستری در 3-2 هفته اخیر اعلام کرده است که این به معنی ریشهکن کردن ویروس کرونا در منطقه نیست بلکه ویروس کرونا وجود دارد و باید کماکان اقدامات بهداشتی، فاصلهگذاری اجتماعی، پروتکلهای بهداشتی و... رعایت شود. وضعیت سفید کرونایی چگنی اول نتایج زحمات خود مردم بوده است، سپس شبکه بهداشت و درمان و معاونان، استاندار و فرماندار چگنی، فرمانده سپاه استان لرستان و چگنی، دهیاران و بویژه گروههای جهادی که همگام با بهورزان و دهیاران تلاش کردهاند.
* کمک به سایر شهرها
شهرستان چگنی را میتوان یک الگوی مقابله با کرونا قرار داد؛ در روزهایی که اکثر شهرستانهای لرستان قرمز بودند، این شهرستان در وضعیت سفید بود و هنوز همین وضعیت را حفظ کرده، حتی کادر درمان چگنی به بیماران کرونایی شهرستانهای اطراف کمک میکردند.
در همین ارتباط نماینده مردم خرمآباد در گفتوگو با «وطن امروز» درباره علت سفید ماندن وضعیت شهرستان چگنی از ابتدای شیوع کرونا تاکنون گفت: عوامل متعددی در سفید ماندن منطقه چگنی تاثیرگذار بوده که مهمترین آن، رعایت جدی دستورالعملهای بهداشتی توسط مردم این خطه بویژه تعطیل کردن تمام مراسمهای عزا و عروسی و دورهمیهاست. مهرداد ویسکرمی با بیان اینکه همراهی مردم در فاصلهگذاریهای فیزیکی و حمایت جهادگران بسیجی، کادر پزشکی و نیروهای مراکز بهداشت شهرستان در تامین مواد ضدعفونی کننده و نیازهای بهداشتی از دیگر عوامل سفید ماندن وضعیت این شهرستان است، گفت: متفاوت بودن چگنی و روستاهای اطراف آن به دلیل پراکندگی جغرافیایی جمعیت روستایی، برخورداری از طبیعت بسیار زیبا و آب و هوای خوب و خاک حاصلخیزی که دارد است. خیلی از محصولات باغی و صیفی و گیاهان دارویی نیز در آنجا وجود دارد و مردم مناطق روستایی این شهرستان چون کشاورز و دامدار هستند برای تهیه موادغذایی آن هم در شرایط کرونایی کمتر از خانه یا روستا خارج میشوند. وی اضافه کرد: روستانشینی و پراکندگی جمعیت به دلیل فواصل زیاد روستاها و نیز عدم تجمعات به همراه استفاده از مواد غذایی طبیعی و آب و هوای مناسب، دلیل دیگر وضعیت سفید شهرستان چگنی در برابر بیماری کشنده کروناست. نماینده مردم خرمآباد تصریح کرد: به نظر میرسد مسائل ژنتیکی نیز بر کاهش میزان ابتلای افراد این منطقه به کرونا تاثیرگذار است، چرا که بالاترین میزان بستری و مبتلایان به کرونا در استان لرستان مربوط به شهرستان الشتر بود اما مردم شهرستان چگنی کمترین و در حد بسیار پایینی به این بیماری مبتلا شدند تا جایی که ظرفیت تختهای درمانی و بیمارستانی چگنی به نسبت سایر شهرستانهای استان خالی بوده و در برخی مواقع مبتلایان از مرکز استان برای بستری شدن به این شهرستان اعزام میشدند، ویس کرمی اظهار داشت: مقاومت مردم و بنیه قوی مردمان این منطقه در برابر بیماریها کاملا مشهود و ملموس است که بخشی از آن به تغذیه سالم، هوای پاک، فعالیت در مزارع و دشت و دمن و استفاده از اکسیژن خالص برمیگردد.
وی در پایان افزود: مردم این منطقه از لحاظ عاطفی بسیار احساساتی هستند و در زمان مریضی یک فرد، رسیدگیها به او (البته با حفظ چارچوبهای بهداشتی) هم از لحاظ عاطفی و هم بهداشتی بیشتر میشود که وی بیماری را فراموش میکند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی و آمریکایی بخش عمده سالمندان مبتلا به بیماری کرونا به دلیل بیتوجهی عاطفی جان خود را از دست دادند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور گفت به جای وزیر ارتباطات، او را محاکمه کنند اکنون که آقای روحانی در موضع پذیرش مسؤولیت عملکرد دولت خود قرار گرفته «وطنامروز» فهرستی از انتقادات و شکایات مردم نسبت به عملکرد 8ساله دولتهای او را ارائه کرده است تا رئیسجمهور در محکمه افکار عمومی درباره آن پاسخ دهد
کیفرخواستملت
تله دوقطبیسازی اجتماعی
گروه سیاسی: هر قدر روزشمار عمر دولت دوازدهم به سمت عدد صفر میرود، حسن روحانی و دولتمردان بیشتر تلاش میکنند تا کارنامه تهی از موفقیت خود را در لابهلای تفسیر و تاویلهای جدید از مدیریت وضع موجود و متهم کردن منتقدان به کارشکنی لاپوشانی کنند. پس از اظهارات اخیر جهانگیری که منتقدان دولت را روسیاه زمستان دولت توصیف کرده بود، روز گذشته روحانی نیز تلاش کرد تا توصیفات معاون اولش را با بیان دیگری ادامه دهد. رئیسجمهور در جلسه هیات دولت با بیان اینکه در مشکلات همه باید دست به دست هم بدهیم و مشکلات را با هم حل کنیم، گفت: قرار نیست یک عده مشکل حل کنند، یک عده آن کنار بنشینند چرتکه بیندازند یا اینکه بدتر به نفع دشمن هورا بکشند. چنین چیزی نمیشود. همه با هم باید کار کنیم. این کشور مال خودمان است، مال همه ما است. در سرنوشت این کشور همه شریک هستیم. اگر چیزی گران شود برای همه است، ارزان شود برای همه است. اما مهمترین بخش سخنان رئیسجمهور به ادعاهای او پیرامون افزایش پهنای باند اینترنت برمیگشت، جایی که تلاش کرد تا بار دیگر با موجسواری روی برخی ادعاها، از دولتش به عنوان عامل بهوجود آمدن فضای مجازی و بهرهگیری جامعه از مواهب آن یاد کند و بگوید وزیر جوان ارتباطات و همچنین وزیر سابق ارتباطات کار بزرگی کردند. روحانی در ادامه افزایش پهنای باند را دستور خود خواند و اظهار داشت: افزایش پهنای باند کار عظیم و افتخاری برای کشور است. کسی را نمیتوانند برای افزایش پهنای باند محاکمه کنند، دستور رئیسجمهور بوده، اگر میخواهید محاکمه کنید مرا محاکمه کنید. پهنای باند یعنی آزادی مردم در کسب و کار الکترونیکی، پهنای باند یعنی اینکه از ثبت سفارش گرفته تا بانک مرکزی تا گمرک تا ورود کالا یا انبارها همه را مردم ببینند. پهنای باند یعنی مبارزه با فساد، کسی نمیتواند با مبارزه با فساد مخالف باشد. اگر میخواهید کسی را برای مبارزه با فساد احضار کنید باید مرا احضار کنید، نه وزیر مرا احضار کنید. روحانی دیروز در شرایطی سعی کرد با دست گذاشتن روی سوژه داغ محدود شدن شبکههای اجتماعی به احیای وجهه اجتماعی خود مبادرت ورزد که سخنگوی قوه قضائیه روز قبل از آن در اظهاراتی روشن به برخی گمانهزنیها در این مورد واکنش نشان داده و گفته بود: قوه قضائیه در دوره تحول، هیچ رسانه، خبرگزاری و پیامرسانی را مسدود نکرده است و به دنبال مسدودسازی فضای مجازی و هیچیک از پیامرسانهای اجتماعی نیست. با این حال مهمترین سوالی که پس از اظهارات روز گذشته روحانی پیرامون محاکمه کردنش به علت دستور افزایش پهنای باند بهوجود آمد، این است که آیا رئیسجمهور بابت باقی دستورات و سیاستهایی که در دولت او پیگیری شد و نتایج آن در زندگی مردم مشهود است هم آمادگی محاکمه و دفاع از دولت خود را دارد یا خیر؟ *** مسؤول شکست و هزینههای برجام کیست؟
حسن روحانی میگوید: کسی را نمیتوانند برای افزایش پهنای باند محاکمه کنند، دستور رئیسجمهور بوده، اگر میخواهید محاکمه کنید، مرا محاکمه کنید. رئیسجمهور 6 ماه مانده به پایان ریاست 8 سالهاش برای نخستینبار مسؤولیت یک اقدام را بر عهده گرفت- اقدامی که البته روحانی به دلایل سیاسی علاقه دارد به نام خود بزند- با این وجود نخستین پرسشی که پس از اظهارات روز گذشته رئیسجمهور برای افکار عمومی مطرح میشود این است که آیا حسن روحانی آمادگی پذیرش تصمیمات دیگر خود و دولتمردانش را هم دارد؟ آن هم تصمیمات و برنامههایی که تاثیرات ویرانگر آن برای نزدیکترین حامیان دولت هم قابل انکار نیست.
روحانی که با وعده رفع تحریمهای ظالمانه کشورمان از مردم رای گرفت، در طول ۲ سال مذاکره با 1+ 5 که به برجام ختم شد، با روایتی مخدوش از وضعیت کشور از جمله خالی بودن خزانه، موضع ایران در مذاکرات هستهای را تضعیف کرد و همین امر با سوءاستفاده آمریکا در نهایت برجام را تبدیل به یک توافق با متن ضعیف و تحریمهای برجامانده کرد اما حسن روحانی به مناسبت امضای برجام با قول لغو بالمره تحریمها تاکید کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم طبق این توافق، در روز اجرای توافق(دیماه ۹۴) تمام تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی و موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره) لغو خواهد شد و نه تعلیق». رئیسجمهور در ادامه گفت: «امروز روزی است که قدرتهای بزرگ اعلام کردهاند همه تحریمها برداشته و همه قطعنامههای ظالمانه لغو و شرایط عادی و معمولی در روابط با ایران آغاز خواهد شد».
اما با گذشت چند سال از توافق و خروج ترامپ -در شرایطی که روحانی ۲۷ دی ۹۴ گفته بود: تعهدی که آمریکا داده، تعهد دولت آمریکاست، نه این دولت و آن دولت و هر دولتی که باشد به این چارچوب متعهد است- در کمال تعجب رئیسجمهور دستاورد برجام را پیروزی اخلاقی ایران جا زد. در نهایت با روایتهای متناقض و ارزیابیهای نادرست رئیسجمهور و دستگاه سیاست خارجی، هزینه سنگینی به کشور تحمیل شده است؛ هزینهای که شخص حسن روحانی آن را گذر از تحریم به جنگ اقتصادی توصیف میکند و خواستار لعن واشنگتن دیسی است. آیا حسن روحانی در ماههای آخر دولتش حاضر است مسؤولیت خسارتبار دولتش در بیتوجهی به نیرومند کردن بنیانهای کشور با اقتصاد مقاومتی و گره زدن جزئیترین مسائل کشور به برجام را به عنوان امری که از کنترل کشور خارج بود، بپذیرد؟
***
روحانی مسؤولیت اجرای نادرست طرح افزایش قیمت بنزین را میپذیرد؟
رئیسجمهور که پس از 5/7 سال این جسارت را پیدا کرده و خود را در مقام پاسخگویی قرار داده است باید نسبت به ماجرای افزایش ناگهانی قیمت بنزین در آبان 98 که تاثیر گستردهای بر امنیت و زندگی و معیشت مردم گذاشت نیز پاسخگو باشد؛ اتفاقی که منجر به بروز اعتراضات مردمی و سپس با سوءاستفاده اغتشاشگران و انحراف مسیر اعتراضات، تبدیل به اعتراض خیابانی در چند شهر کشور شد.
به بیان دیگر پس از اظهارات روز گذشته روحانی درباره صدور دستور افزایش پهنای باند توسط وی و پذیرش مسؤولیتهای آن، این سوال در ذهن مردم نقش میبندد که آیا ممکن است افزایش پهنای باند اینترنت با دستور رئیسجمهور باشد اما قیمت محصول استراتژیکی مثل بنزین بدون دستور او افزایش یافته باشد و مسؤولیتی متوجه او نباشد؟
البته ادعای رئیسجمهور مبنی بر اینکه خودش «صبح جمعه» متوجه شد بنزین گران شده است، همان زمان نیز مورد پذیرش مردم قرار نگرفت و حتی اصطلاح «متوجه شدن در صبح جمعه» به عنوان اصطلاحی که اشاره به «خود را به بیخبری زدن» دارد، وارد ادبیات سیاسی و عامیانه مردم شد. با این حال تالی منطقی اظهارات روز گذشته رئیسجمهور به این معناست که وی در بسیاری از دستورهای اجرایی «ریز و درشت» کشور نقش و مسؤولیت مستقیم دارد و حال که پس از گذشت 5/7 سال، پاسخگویی و مسؤولیت خود را پذیرفته، بهتر است درباره سایر سیاستها و عملکردهای خود بویژه دستور افزایش قیمت بنزین نیز توضیح دهد.
افزایش قیمت بنزین علاوه بر ایجاد هزینههای سنگین به بیتالمال و اقتصاد کشور و ایجاد یک موج تورمی جدید در جامعه که سبب کوچک شدن سفره 85 میلیون نفر شده است، در بعد معنوی نیز آسیبزا بوده و به اعتماد میان مردم و حاکمیت ضربه زد. مردم از اینکه رئیسجمهور کشورشان ماجرای افزایش بنزین را از آنها پنهان کرد و زیر فشار سنگین اقتصادی ناشی از تورم و رکود گسترده به یکباره و بدون هیچ توضیح مناسبی قیمت بنزین را افزایش داد، این حس را پیدا کردند که از سوی دولت کنار زده شدهاند و این موضوع ضربه سنگینی به اعتماد مردم به مسؤولان وارد آورد. درصد میزان محبوبیت رئیسجمهور فعلی که در نظرسنجیهای مختلف عدد بسیار پایینی را نشان میدهد، بیانگر حس ناامیدی مردم از او و همچنین نارضایتی مردم از ناکارآمدی دولت وی است.
***
تساهل و تسامح هزینهزا
یکی از موضوعاتی که حسن روحانی باید نسبت به آن پاسخگو باشد، ضربههای امنیتی به کشور در سایه اجرای سیاست «تساهل و تسامح» او در مواجهه با کشورهای غربی است؛ آنچه از سوی روحانی و کارشناسان و رسانههای نزدیک به دولت سیاست «صبر استراتژیک» نام گرفت؛ سیاستی که از بدو روی کار آمدن روحانی در سال 92 خود را در مذاکرات هستهای و سپس در تعهدات برجامی نشان داد و با انفعال و بیواکنشی نسبت به عدم اجرای تعهدات توافق هستهای از سوی کشورهای غربی ادامه پیدا کرد و پس از خروج آمریکا از برجام، به اوج خود رسید.
در ماههای منتهی به انتخابات آمریکا نیز کشورهای غربی با اطلاع دقیق از رویکرد دولت روحانی، فشار امنیتی و اقتصادی را علیه ایران به اوج خود رساندند، چرا که به این ادراک رسیده بودند دولت روحانی وارد فاز مقابله نمیشود، بنابراین فشار یکسویه علیه ایران بدون پاسخ میماند.
بر مبنای همین استراتژی بود که اقدامات خرابکارانه طی یک سال گذشته در ایران که یکی از آخرین نمونههای آن حمله به تاسیسات نطنز بود، بدون واکنش متناسب از سوی دولت رها شد. توجیه عراقچی 4 روز بعد از حادثه خرابکارانه نطنز حاوی گزاره محوری سیاست صبر استراتژیک است: «نباید اجازه دهیم آمریکا ایران را مجددا به عنوان یک تهدید امنیتی معرفی کند. هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکاست. تحولات اخیر آمریکا، وضعیت ترامپ را دشوار کرده و در چنین شرایطی هر اقدامی ممکن است، بنابراین نباید بهانهای به آمریکا بدهیم که ایران را به وجهالمصالحه رقابتهای انتخاباتی آمریکا تبدیل کند».
بنابراین رویکرد 7 سال و نیم گذشته حسن روحانی در مواجهه با کشورهای غربی را میتوان در این جمله خلاصه کرد: برای جلوگیری از چالش بیشتر با کشورهای غربی، باید سیاست مدارا و تنشزدایی را در پیش گرفت، به این صورت که پاسخ رفتار یا اقدام چالشی طرف مقابل را نباید با چالش داد، چرا که چنین رفتاری مولد چالش بیشتر در رفتار کشورهای غربی با ایران میشود.
پس از 7 سال و نیم از تجربه چنین سیاستی با محوریت روحانی و ظریف، مشاهده میشود مدارا با دشمن و فرار از پاسخدهی متوازن، نه تنها رفتار و سیاست کشورهای غربی و متخاصم را نسبت به ایران تلطیف نکرده، بلکه فشار بیشتر و اقدامات خرابکارانه بیشتری را علیه جمهوری اسلامی به دنبال داشته است.
ترور شهید سلیمانی، ترور شهید محسن فخریزاده، اقدامات خرابکارانه در نطنز و برخی دیگر از نقاط و تاسیسات ایران، ایجاد آشوب گسترده در سالهای 96، 97 و سوءاستفاده از اعتراض معیشتی مردم در آبان 98 و... در نتیجه سیاست مدارا و تساهل دولت یا آنچه دولتیها صبر استراتژیک میخوانند، اتفاق افتاده است.
*** چشمپوشیهای دیپلماتیک
با گذشت بیش از 5 سال از فاجعه منا همچنان 461 خانواده داغدار در انتظار پیگیری حقوقی و رسیدگی به پرونده عزیزانشان هستند و از دولت انتظار میرفت پیگیری جدی حقوق از دست رفته قربانیان را در دستور کار قرار دهد.
با این وجود اقدامات منفعلانه دولت و دستگاه دیپلماسی تا همین امروز برای افکار عمومی محل پرسش و انتقاد بوده است. جدا از رفتار تحقیرآمیز سعودیها با محمدجواد ظریف و عدم صدور ویزا برای وزیر وقت بهداشت، از موضوعات مهم در کشتار منا، شهادت غضنفر رکنآبادی، از دیپلماتهای انقلابی وزارت امور خارجه است که وزارت امور خارجه علاوه بر پیگیری حقوقی کشتار همه ایرانیان این حادثه، باید از وجهه و شأن دستگاه دیپلماسی صیانت کرده و از پیگیری موضوع شهادت غضنفر رکنآبادی کنار نکشد.
البته درباره پیگیری حقوق ایرانیان موضوعات دیگری هم وجود دارد که پرونده آنها همچنان مفتوح است؛ حادثه سقوط جرثقیل در حج سال 94 که منجر به فوت 11 زائر ایرانی شد و همچنین پرونده 2 پلیس فاسد سعودی که وزارت امور خارجه تاکنون گزارش شفافی در رابطه با اقدامات خود در این موضوعات ارائه نداده است.
در پروندهای دیگر آبان 92 تروریستها به سفارت ایران در بیروت حمله کردند. 26 نفر در این عملیات شهید و 140 نفر زخمی شدند. در جریان این انفجار حجتالاسلام والمسلمین «ابراهیم انصاری» رایزن فرهنگی ایران در بیروت نیز به شهادت رسید. با دستگیری عوامل این حمله مشخص شد یک گروه سلفی با عنوان «عبدالله عزام» این اقدام تروریستی را انجام داده است.
فرمانده این گروه تروریستی نیز فردی به نام «ماجد الماجد» بود که فاش شد یک افسر سعودی وابسته به دستگاه امنیتی عربستان بوده است. با افشاگریهای رسانههای لبنانی مشخص شد او یکی از عوامل تروریستی بندر بنسلطان، رئیس وقت دستگاه امنیتی سعودی بوده است. منابع امنیتی در لبنان همان زمان تأکید کردند ماجد الماجد یک مهره امنیتی است که با سازمان اطلاعات عربستان سعودی هماهنگی گسترده داشته است.
واکنش دولت به این ماجرا اما چه بود؟ ظریف که باید حمله به سفارت ایران و شهادت رایزن فرهنگی کشورمان را به صورت جدی پیگیری میکرد، چندی بعد به بیروت رفت و جملهای گفت که همه را شوکه کرد. او گفت خواهان بهبود روابط با عربستان در «عالیترین سطح» است!
علاوه بر این موارد، نقض مصونیت دیپلماتیک دیپلماتهای کشور از دیگر مواردی است که رئیسجمهور باید در قبال آن
مسؤولیت بپذیرد؛ جایی که تنشزدایی مدنظر دولت روحانی با چاشنی تسامح و تساهل در برخورد با دشمنان مسلم ایران به قیمت بیاعتباری بینالمللی دولت جمهوریاسلامی تمام شد.
******
تله دوقطبیسازی اجتماعی
یونس مولایی: اظهارات روز گذشته روحانی در دعوت نهادهای قضایی برای محاکمه وی به جرم دستوری که برای افزایش پهنای باند اینترنت داده بود را از جهات متفاوتی میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد. شاید نخستین نکته این سخنان را باید فرار به جلوی روحانی در مواجهه با وضعیت آشفته اقتصادی و اجتماعیای دانست که ثمره مستقیم دولت او و سیاستهایش است. در واقع رئیسجمهور با دست گذاشتن روی یک مصداق خاص که از حساسیت جامعه نسبت به آن باخبر بوده است، سعی کرد با نشان دادن خود به عنوان موافق آن طرح به احیای جایگاه خود در فضای عمومی مبادرت ورزد. فارغ از این نکته اما میتوان یک سوال و یک هشدار را در این باره طرح کرد.
سوالی که پس از موضع روز گذشته رئیسجمهور نباید فراموش شود آن است که آیا روحانی که کلیدواژه «محاکمه» را مطرح میکند، آماده پذیرش منطق آن در مواجهه با کارنامه 5/7 سال دولت خود است یا خیر؟ به بیان روشنتر، آیا رئیسجمهور آمادگی آن را دارد تا با پذیرش مسؤولیت خود در مقابل دستوراتی که در دولت او صادر شده است، از این کارنامه دفاع کند یا خیر؟ بدونشک نخستین پرسشی که او باید پاسخ بدهد این است که سرنوشت وعده او در انتخابات 92 و 96 مبنی بر رفع تحریمها چه شد؟ روحانی چند ماه پیش، پس از آنکه شرایط اقتصادی را در گذار از «تحریم اقتصادی» به «جنگ اقتصادی» توصیف کرد، از مردم خواست به جای طرح مطالباتشان از دولت، لعن و نفرینشان را حواله کاخ سفید در واشنگتن دیسی کنند. این موضع روحانی و مواضعی از این دست بخوبی نشان از یک منطق پاسخگویی واحد دارد؛ منطقی که در آن دولت با طرح صورتمساله تحریمهای خارجی و تاثیرات آن بر اقتصاد، علت عدم موفقیت دولت را به این تحریمها نسبت میدهد و از پاسخگویی نسبت به مطالبات مردم شانه خالی میکند. رئیسجمهور باید به این سوال پاسخ دهد که چگونه در حوزههایی که مطلوب وی است جامعه باید عاملیت دولت را بپذیرد اما در مواجهه با مطالبات اقتصادی و معیشتی، مردم باید از دولت تشکر کرده و لعنتهای خود را به آدرس کاخ سفید ارسال کنند.
تناقض آشکار در میان این ۲ منطق زمانی بیشتر مشهود میشود که اساسا دولت روحانی فلسفه وجودی خود را بر رفع تحریمهای خارجی تعریف کرده بود و از این طریق موفق به کسب آرای عمومی شد. حالا که به اقرار دولت در سال پایانی عمر دولت دوازدهم نهتنها تحریمهای خارجی لغو نشده که حتی به بالاترین حد خود رسیده، رئیسجمهور حاضر است بابت پیگیری سیاستهایی که کشور را به این نقطه رسانده هم محاکمه شود؟
اما فارغ از این سوال، میتوان در مواضع روحانی ردپای یک استراتژی انتخاباتی آشنا را هم مشاهده کرد. به طور حتم کارنامه سرشار از تهی دولت در حوزه اقتصادی و دستان خالی اصلاحطلبان در نشان دادن دستاورد مثبت روحانی، باعث میشود آنها در میدان رقابتی سال1400 حرفی برای گفتن نداشته باشند، از همین رو تلاش میکنند تا امکان تحقق هرگونه اقدام مثبتی در عرصه اقتصاد را به بهانه تحریمها مردود بدانند. در چنین شرایطی خط مشترک دولت و اصلاحطلبان برای انتخابات1400 را میتوان دوقطبیسازی حول آزادیهای اجتماعی دانست؛ مسالهای که در انتخابات سال96 نیز مشاهده شد و روحانی که از ارائه کارنامه اقتصادی مثبت ناکام بود با طرح ادعاهای واهی همانند دیوارکشی در خیابانها، توانست بخشی از جامعه را با رقیبهراسی به سمت خود بکشاند اما شرایط سال 99 به حدی نامطلوب است که حتی امکان مقایسه آن با سال96 نیز وجود ندارد. از این رو دولت که هیچگونه آورده مثبتی در عرصه اقتصاد ندارد، تمرکز خود را بر خلق دوقطبیهای کاذب اجتماعی میگذارد. روحانی با طرح موضع «محاکمه» به علت دستور افزایش پهنای باند اینترنت سعی میکند مجددا با به حاشیه بردن مطالبات اصلی مردم یعنی اقتصاد و معیشت، اتهامات بیاساس به منتقدان دولت را به مرکز توجهات بیاورد و از طریق آن یک دوقطبی مطلوب برای رقابتهای سال1400 میسر سازد. مهمترین وظیفهای که رسانهها، نخبگان سیاسی و اجتماعی و مسؤولان عالیرتبه در ماههای منتهی به انتخابات باید به آن توجه کنند ممانعت از جایگزینی دوقطبیهای مطلوب دولت به جای مطالبات اصلی کشور یعنی اقتصاد، معیشت و کارآمدی است. تا زمانی که روحانی احساس کند بابت کارنامه اقتصادیاش باید به افکار عمومی پاسخ دهد، بیشترین تلاش خود را معطوف به تغییر پیشفرضهای اصلی جامعه میکند، از همین رو باید کانون توجهات عمومی را در نقطه مطالبات اقتصادی و معیشتی نگاه داشت. تکرار تجربه انتخابات96 و سیاست رقیبهراسی تیم رسانهای دولت و طرح ادعاهای اثباتناپذیری همانند دیوار کشیدن در پیادهروها، در صورت غفلت از استراتژیهای انتخاباتی روحانی امکان تحقق دارد و هرگونه کنش و واکنش سیاسی که مقوم دوقطبیهای مطلوب دولت باشد لاجرم بهمثابه گامی در مسیر یک دولت ناکارآمد دیگر است.
****** گروه اقتصادی: حسن روحانی دیروز آمادگی خود را در رابطه با بازخواست و محاکمه برابر تصمیمی که در رابطه با پهنای باند اینترنت گرفته، اعلام کرد. فارغ از اینکه در همین موضوع کجفهمی رخ داده و اساسا دغدغهای در این رابطه وجود نداشته و ندارد و اساسا هدف از بیان چنین موضوعاتی ایجاد دوقطبی است، از این منظر که رئیسجمهور میخواهد خود را در مقام محاکمه برای تصمیماتی که گرفته قرار دهد، اتفاق بسیار پسندیدهای است و میتوان به استقبال آن با موضوعات بسیار مهمتری مانند معیشت مردم رفت. اگر روحانی خواهان احضار و محاکمه است، چه بهتر که درباره موضوعاتی مانند بیارزش شدن پول ملی نسبت به دلار، افزایش فاصله طبقاتی، فاجعه رخ داده در بازار سرمایه، آرزو شدن خرید یک واحد مسکونی، گرانیهای فراگیر و تورم افسارگسیخته توضیح دهد که هم اکنون دغدغه افکار عمومی و مردم است. ***
بیسرپناهی مردم در دولت روحانی
موضوع مسکن از آغاز به کار دولت روحانی، یکی از جنجالیترین حوزههای اقتصادی بود. دولت روحانی از ابتدای آغاز به کار خود در سال 92 انتقادات زیادی علیه طرح مسکن مهر مطرح کرد. با این حال طی 6 سال اول تقریبا هیچ طرح خاصی برای تامین مسکن مردم بویژه اقشار متوسط و کمدرآمد نداشت. تنها سیاست دولت در بخش مسکن پس از فحاشی به مسکن مهر، اعطای وام در دولت یازدهم و دوران مسؤولیت عباس آخوندی در رأس وزارت راهوشهرسازی بود. این در حالی است که دولتمردان بویژه حسن روحانی با انتقاد از مسکن مهر، وعده تامین مسکن در شأن مردم را دادند. با این حال اهمال دولت در تامین مسکن برای مردم کار را به جایی رساند که آمار صدور پروانههای جدید ساختمانی به کمتر از نصف ابتدای دولت رسید که نشانگر رکود عمیق در بخش مسکن بود.
تداوم این سیاست باعث تشدید رکود در بخش مسکن و سختتر شدن تامین مسکن مردم شد. در نهایت پس از استعفای آخوندی، محمد اسلامی جانشین وی شد و سیاستهایی مشابه مسکن مهر را در پیش گرفت. اجرای طرح مسکن ملی که بسیار مشابه طرح مسکن مهر است، نشان میدهد دولت از مواضع پیشین خود در انتقاد از طرح مسکن مهر عقبنشینی کرده و عملا به خطای سیاستی خود در بخش مسکن اعتراف کرده است.
کاهش شدید عرضه مسکن در دولت روحانی و رها شدن این بخش در نهایت باعث شد قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در دولت روحانی به چندین برابر از زمان آغاز به کار دولت برسد. آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی نشان میدهد قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در شهر تهران در پایان دیماه سال جاری به 4/27 میلیون تومان رسیده است. این در حالی است که هر مترمربع واحد مسکونی در شهر تهران در پایان سال 92 معادل 7/3 میلیون تومان بود. این یعنی قیمت مسکن از ابتدای دولت روحانی تاکنون حدود4/7 برابر شده است. رشد شدید قیمت مسکن در سالهای اخیر، تامین سرپناه را برای بخش زیادی از مردم عملا غیرممکن کرده است؛ مسالهای که به عاملی مهم در تأخیر ازدواج جوانان در سالهای اخیر هم تبدیل شده است.
***
زیان مردم در بورس با دعوت روحانی
پس از رشد شاخص بورس در اواخر سال گذشته، بسیاری از مقامات دولتی بازار سرمایه را دستمایه تبلیغ عملکرد اقتصادی خود کردند. در همین راستا دولتمردان با به راه انداختن تبلیغات گسترده درباره سوددهی بازار سرمایه، مردم را علنا به حضور در بازار سرمایه دعوت کردند. در رأس دولتمردان، حسن روحانی بود که رشد حبابی بازار سرمایه را دستاورد دولت خود میخواند و تقریبا از هر فرصتی برای دعوت مردم به بورس استفاده میکرد. نقطه اوج اظهارات دولتمردان در دعوت مردم به بورس، سخنان حسن روحانی در مراسم بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت نفت بود. روحانی 16 مرداد سال جاری و درست یک هفته پیش از آغاز سقوط بزرگ بازار سرمایه گفت: «با شرایطی که بورس نشان میدهد اوضاع بهتر خواهد شد؛ مردم باید همه چیز را به بورس بسپارند». بررسی شاخص کل بازار سرمایه نشان میدهد از آن روز تاکنون شاخص کل بازار سرمایه حدود800 هزار واحد کاهش یافته است. نکته قابل تأمل دیگر از عملکرد دولت در بازار سرمایه، نابود شدن سرمایههای مردم در صندوق سرمایهگذاری قابل معامله(ETF) «پالایش یکم» بود. در حالی که دولتمردان با تبلیغات فراوان، مردم را به خرید واحدهای صندوق پالایش یکم دعوت کردند، قیمت هر واحد این صندوق به حدی کاهش یافت که اکنون خریداران این صندوق در اصل سرمایه خود دچار زیان شدهاند. آمارها نشان میدهد دولت از محل فروش صندوقهای ETF بیش از 30 هزار میلیارد تومان و از محل مالیات بر نقل و انتقال سهام بیش از 15 هزار میلیارد تومان درآمد داشته است. همزمانی زیان میلیونها نفر از مردم در کنار درآمد هنگفت دولت از بازار سرمایه، فرضیه سوءاستفاده دولت از بازار سرمایه و درآمدزایی از پول تازهواردان به بورس را در میان مردم تقویت کرده است. این وضعیت باعث بیاعتمادی گسترده مردم به دولت و شکلگیری اعتراضات متعدد مردم در هفتههای اخیر شده است.
***
اختلاف طبقاتی و حس تبعیض
در بین تمام شاخصهای مردودی دولت حسن روحانی در اقتصاد، یکی از این شاخصها بیش از موارد دیگر مردم را آزار میدهد. در طول سالهای گذشته از عمر تدبیر و امید، حس نابرابری در توزیع ثروت در کنار تبعیض بشدت در بین مردم تقویت شده است. این موضوع که نشاتگرفته از سیاستهای کلان و نگاه کلی دولت به اقتصاد است، خود را در شاخص ضریب جینی نمایان میکند. بررسیها نشان میدهد شاخص ضریب جینی از سال 92 روند صعودی خود را شروع کرده و از رقم 5/36 این سال به بیش از 40 در سالهای اخیر رسیده است. از اصلیترین دلایل افزایش اختلاف طبقاتی در این مدت میتوان به توقف طرحهای حمایتی همچون مسکن مهر و هدفمندی یارانهها اشاره کرد. اهمال در تکمیل هر چه سریعتر واحدهای مسکن مهر از یک سو و نداشتن طرحی جایگزین برای تامین مسکن اقشار متوسط و فرودست از سوی دیگر، باعث افزایش هر چه بیشتر قیمت مسکن شد و این اقشار را برای تأمین مسکن در بنبست قرار داد. طرح هدفمندی یارانهها هم قربانی دیگر دولت تدبیر شد. حسن روحانی و اعضای اقتصادی کابینه وی از همان ابتدا با اجرای این طرح مخالفت کردند. تلاش دولت برای حذف یارانه نقدی البته در همان سال اول و در جریان رفراندوم معروف شکست خورد. با این حال سیاست دولت در قبال این طرح، نه اصلاح و نه اجرای گامهای بعدی آن بود. مخالفت دولت با اجرای طرح هدفمندی یارانهها باعث شد گامهای دیگر این طرح که باعث عادلانهتر شدن توزیع یارانه میشد، اجرایی نشود. اجرای سیاستهای غلط دلیل دیگر تشدید نابرابریها بود؛ برای مثال طرح تحول سلامت که به بهانه جلوگیری از پرداخت زیرمیزی و همچنین همگانی شدن بیمه درمانی در کشور اجرا شد، حجم عظیم و بیحسابی از ثروت را نصیب برخی پزشکان کرد. هزینه سنگین این طرح چنان بود که هر سال بخش عظیمی از بودجه صرف تأمین هزینههای آن شد تا جایی که دولت دیگر توان تأمین هزینههای این طرح را نداشت و در نتیجه دفترچههای بیمه سلامت، جز بیمارستانهای دولتی در سایر مراکز درمانی بیاعتبار شد. نتیجه این طرح تجمع ثروت در بخشی از جامعه پزشکی بود. در مقابل بازنده نهایی این طرح مردمی بودند که این طرح باعث افزایش هزینههای درمان آنها و در مقابل بیاعتباری بیمه اعطا شده به آنها شد. مصداق دیگر اقدامات تشدیدکننده شکاف طبقاتی در دولت روحانی، خصوصیسازیهای غلط و واگذاری زیر قیمت اموال و شرکتهای دولتی به افراد فاقد صلاحیت است. نتیجه این اقدام، بهرهمند شدن بخش کوچکی از جامعه و در مقابل متضرر شدن بخش بزرگی از آن از جمله کارگران بود.
***
روحانی رکورددار تورم در ربع قرن اخیر
کنترل تورم یکی از مهمترین وعدههای حسن روحانی در دوران انتخابات سالهای 92 و 96 بود. هر چند در 4 سال اول دولت توانست با تکیه بر برخی سیاستها از جمله افزایش نرخ بهره، تورم را به قیمت تعمیق رکود کنترل کند اما این سیاست در نهایت به رشد سریعتر نقدینگی و شدت گرفتن استقراض بانکها از بانک مرکزی به دلیل تشدید ناترازی بانکها منجر شد. این سیاست، زمینه را برای شکلگیری تورم سنگینتر در فردای انتخابات سال 96 فراهم کرد. در نهایت بازگشت تحریمهای آمریکا، جرقه انفجار تورم را به انبار باروت نقدینگی اقتصاد کشور زد. پس از این بود که شاخص تورم با شیب تندی رشد کرد تا تورم نقطهای به رقم 52 درصد هم برسد. آمارها نشان میدهد دولت روحانی پس از دولت سازندگی، رکورددار تورم در دولتهای پس از انقلاب است. هر چند پس از این و با تخلیه شدن اثر تحریمها بر اقتصاد، نرخ تورم روندی نزولی به خود گرفت اما شیب رشد قیمتها مجددا از اوایل سال جاری صعودی شد. طبق آخرین گزارش مرکز آمار، نرخ تورم 12 ماه منتهی به پایان دیماه سال جاری به 2/32 درصد رسید که نسبت به ماه قبل 7/1 درصد افزایش داشته است. همچنین شاخص نقطه به نقطه در ماه گذشته به رقم 2/46 درصد رسید که نسبت به ماه قبل 4/1 واحد درصد و نسبت به ماه مشابه سال گذشته حدود 20 واحد درصد افزایش نشان میدهد. دور جدید تورم در حالی آغاز شد که هیچ تحریم اقتصادی خاصی به کشور تحمیل نشد. بسیاری از کارشناسان و حتی رئیس کل بانک مرکزی، ریشه تورم ماههای اخیر را برداشت دولت از منابع صندوق توسعه ملی برای جبران کسری بودجه عنوان کردند. در واقع دولت با بیشبرآورد عمدی درآمد نفت در بودجه، زمینه را برای جبران کسری بودجه از محل پایه پولی فراهم میکند که این اقدام در نهایت به رشد شدید تورم و سخت شدن معیشت اقشار متوسط و کمدرآمد منجر میشود.
***
پدیده ارز
قیمت ارز از شروع دولت تدبیر و امید نوسانات عجیبی داشته و رکوردهای تاریخیای را ثبت کرده است. همین چند ماه پیش بود که قیمت هر دلار آمریکا برای مدت زمان چند هفتهای به بیش از 32 هزار تومان رسید. قیمت ارز از این جهت در معیشت مردم مهم است که تاثیر مستقیمی روی قیمت کالاهای مصرفی دارد. نباید فراموش کنیم حدود 70 درصد کالاهای وارداتی کشور را کالاهای اساسی، اولیه و کالاهای واسطهای تشکیل میدهد، از این رو افزایش قیمت ارز میتواند تاثیر بسزایی روی محصول نهایی که در داخل کشور هم تولید میشود، داشته باشد. از سوی دیگر به طور کلی شاخص ارز به صورت روانی میتواند باعث تورم انتظاری در سطح اقتصاد کشور شود. با توجه به این توضیحات قیمت ارز همواره یکی از دغدغههای مردم بوده است. در طول سالهای گذشته از سوی دولت روحانی هیچ تصمیم درستی برای حل مشکل نوسانات قیمت ارز و قطع ارتباط تاثیر شوکهای نوسانات ارز با معیشت مردم گرفته نشد. کارشناسان اقتصاد چند سال است به دولتمردان پیشنهاد میدهند تا جای ممکن وابستگی معیشت مردم به دلار را از طریق استفاده از پیمانهای پولی دوجانبه، استفاده ارز یا رمز ارز منطقهای و تهاتر کم کنند اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است. یکی از اصلیترین دلایل عدم استقبال دولتیها از کاهش وابستگی به دلار، مترادف بودن این اتفاق با عدم وابستگی به درآمدهای نفتی و ایضا پایان سیاست و کلانتصویر «نجات اقتصاد تنها با مذاکره محقق میشود» است. دولت نهتنها برای کنترل قیمت ارز هیچ اقدام موثری انجام نداد، بلکه با اقدامات اشتباه خود بر آتش رشد قیمت ارز دمید. بر این اساس هیات دولت فروردینماه سال 97 تصمیم عجیب و اشتباه ارز 4200 تومانی را گرفت؛ تصمیمی که پس از 2سال حالا همگان به ضررهای آن معترف شدهاند. این اقدام ۲ هدف کلی کاهش قیمت ارز در بازار آزاد و تامین کالاهای اساسی و حمایت از معیشت مردم را داشت که به هیچکدام نرسید. در این سیاست بیش از 30 میلیارد ارز ترجیحی در اختیار طبقهای خاص قرار گرفت که نه تنها کالایی وارد کشور نکردند، بلکه با بر هم زدن بازار از آب گلآلود بازار ارز ایران ماهی گرفتند. قیمت هر دلار آمریکا در مهر ماه سال 92 با روی کار آمدن حسن روحانی 3300 تومان بود که تا لحظه تنظیم این گزارش در آخرین زمستان ریاستجمهوری روحانی به حدود 23هزار تومان رسیده است. این به معنای رشد 597 درصدی قیمت ارز در دولت روحانی است. البته در دولتهای پیشین هم قیمت ارز روندی صعودی داشته اما رکورد بیشترین رشد قیمت ارز متعلق به حسن روحانی است و وی باید پاسخگوی معیشت از دست رفته مردم ناشی از افزایش قیمت ارز باشد. نباید فراموش کرد به غیر از کلیت رشد قیمت ارز، نوسانات ساعتی و روزانه قیمت ارز در این دوره باعث شد هیچ سرمایهگذار خارجی و ایرانی جرأت ورود به اقتصاد کشورمان را نکند و این آسیب بسیار جدیتر از اصل رشد قیمت ارز است.
ارسال به دوستان
یادداشت حامد فخریزاده درباره دیدار خانواده شهید دکتر محسن فخریزاده با رهبر انقلاب
روایت دیدار با حضرت ماه
حامد فخریزاده: در بیش از ۲ ماهی که از شهادت پدر میگذرد، تقریبا با همه مسؤولان و مقامات لشکری و کشوری دیدار داشتهایم ولی دیدار با حضرت آقا با همه این دیدارها متفاوت بود؛ به خاطر آن فضای معنوی، حکیمانه و صمیمانهای که حاکم بر دیدار بود و بیانات دلگرمکننده و شیوایی که داشتند و باعث تسلای بیش از پیش قلبهای داغدار ما شد. حضرت آقا در این جلسه به ویژگیهای مختلف و تمایزات شخصیت پدر اشاره کردند و فرمودند: این شهید بزرگوار قدیمیترین و برجستهترین عالم هستهای کشور بود، ایشان فنی و وارد کار بودند، یعنی فقط صرف دانشگاهی بودن و تدریس نبود، بلکه در میدان عمل و کار وارد شدند. ایشان به معنای واقعی کلمه برجسته و عالیمقام بودند. حضرت آقا در ادامه به گمنامی و اخلاص کمنظیر پدر اشاره کردند و بیان داشتند: عظمت یافتن نام شهید فخریزاده در میان عموم مردم و ابراز تاسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن ایشان در زمان حیات، نشان اخلاص کمنظیر و عظمت شهید بود.
حضرت آقا به دلنوشتههای زیبایی که برای شهادت شهید فخریزاده نوشته شده بود اشاره کردند و فرمودند: دلنوشتههایی که به خاطر شهادت شهید فخریزاده به دست من رسید و مطالعه کردم، دیدم نوشتند چه حیف این شهید را قبل از شهادت ایشان نمیشناختیم و بسیار تأسف میخوردند از عدم شناخت این شهید قبل از شهادتش.
خانواده و مادر در این دیدار ضمن تشکر از این دیدار که خدمتشان مشرف شدیم به پیام تسلیت حضرت آقا بعد از شهادت پدر اشاره و از این پیام تسلیت تشکر کردند و آن را بسیار دلگرمکننده و تسلادهنده قلبهای داغدار ما عنوان کردند. همچنین از حضرت آقا خواستند ۲ تدبیر و دستورشان در پیام تسلیت با قوت پیگیری شود. ما اعتقاد داریم فرمایشات حضرت آقا حکمتی است که از قلب ایشان بر زبانشان جاری میشود. پیام حضرت آقا واقعا دلگرمکننده بود؛ هم از حیث اشاره رهبر معظم انقلاب به بعد دانشمند هستهای و دفاعی بودن پدر که در آن ایام عدهای به دلایل مختلف میخواستند این قضیه مخفی بماند، هم از حیث ۲ تدبیر و دستور مهم حضرت آقا یعنی پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران و پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخشهایی که پدر به آن اشتغال داشتند. البته حضرت آقا که خود در جریان فعالیتهای پدر بودند، وقتی تاکید میکنند در تمام حوزههای فعالیت پدر، تلاشها ادامه پیدا کند، ناشی از اطلاع کامل رهبر معظم انقلاب است.
بنده با توجه با شناختی که از پدر داشتم حوزه فعالیت ایشان را به 4 بخش اصلی تقسیم میکنم: حوزه دفاعی و پدافندی، حوزه فلسفه فیزیک و فلسفه علم، حوزه پزشکی و حوزه علومشناختی. به گفته همکاران و مدیران بخشها و پروژههای ایشان، این شهید کاری را شروع نمیکرد مگر اینکه این کار برای نخستینبار در ایران و بعضا در منطقه و دنیا باشد و تقریبا هر کاری که این شهید بزرگوار به آن پرداخت، به نوعی نوآوری و بنیانگذاری بود.
وقتی نوبت بنده شد، خطاب به حضرت آقا عرض کردم در بررسی و پیگیری این حادثه وحشتناک باید حداقل از 10 سال قبل از ترور تا ماهها بعد از ترور بررسی شود و عوامل مختلف سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی مورد بررسی دقیق قرار بگیرد که عاملان و آمران شناسایی و مجازات شوند و اشاره کردم که این کار نه پدر را به ما برمیگرداند نه فخریزاده را به ایران بازخواهد گرداند ولی دیگر نباید چنین اتفاقی بیفتد که چنین سرمایههای ارزشمند و عناصر کمنظیری ترور شوند و نیاز است ابعاد قضیه کامل بررسی شود. قطعا براساس مکتب و معرفت اسلامی شهدا زندهاند و «عند ربهم یرزقون» هستند و قطعا بر اساس مکتب انقلابی ما از هر قطره خون شهید گل پیروزی میروید و خون شهید قطرهقطره بر زمین میریزد و خوشه خوشه از زمین بیرون میآید ولی باید بپذیریم فقدان ایشان جبرانناپذیر و خسران بزرگی است، لذا باید پیگیری کامل صورت بگیرد که دیگر چنین سرمایههای گرانقدر و عناصر علمی کمنظیر از بین نروند. نخستین عملیات تروریستی که برای پدر اتفاق افتاد، ایشان 38 ساله بودند، یعنی در سن جوانی؛ سیره زندگی و فکری یک جوان 38 ساله باید چگونه باشد که دشمنان بخواهند این شخص را از بین ببرند و بعد از چند ترور ناموفق بعد از 20 سال بالاخره ایشان را به شهادت میرسانند؟ لذا جریان فکری و جریان اندیشهای ایشان بسیار مهم است و لازم است در جامعه گسترش یابد.
برادر بزرگم آقا مهدی به رهبر انقلاب عرضکردند اگر جنابعالی موافق باشید و با اجازه شما ما میخواهیم در زمینه گسترش جریان فکری و اندیشهای پدر در جامعه، مؤسسهای را ایجاد کنیم با عنوان دفتر حفظ و نشر آثار شهید فخریزاده که حضرت آقا استقبال کردند و مکتوبات مربوط (نظامنامهها و آییننامهها) را با روی گشاده برای مطالعه، بررسی و اعلام نظر تحویل گرفتند.
رهبر انقلاب همچنین فرمودند: توصیهای است که همهجا و به همه جوانان میکنم و به شما هم این توصیه را امروز میکنم و آن توصیه فرزندآوری است و در ادامه فرمودند انقلاب در کشور باید توسط جوانان انقلابی و با تفکرات سالم و انقلابی اداره و هدایت شود و نسلهای بعدی که انقلاب را هدایت خواهند کرد باید از دل این خانوادهها و جوانان انقلابی باشند و بیان داشتند ایران نیاز به جوانان انقلابی دارد.
حضرت آقا بعد از پایان جلسه و موقع خداحافظی فرمودند: اگر این شرایط کرونایی نبود حتما در روزهای اول بعد از شهادت شهید فخریزاده شخصا به منزل شما برای تسلیت میآمدم و اگر عمری باقی بود و شرایط مساعد شد حتما به منزل شما میآیم.
با حضرت آقا خداحافظی میکنیم و شیرینی و خاطره این دیدار کوتاه ولی صمیمانه از خاطر تکتک ما فراموش نخواهد شد و ناخودآگاه به یاد علاقه و اعتقاد پدر به شخص حضرت آقا و ولایت فقیه افتادم که همواره ما را به حمایت از ایشان سفارش میکرد.
ارسال به دوستان
گاردین: اتحادیه اروپایی در آستانه شورش علیه محدودیتهای کرونایی قرار دارد
شورش در زندان لیبرالیسم
گروه بینالملل: احوال این روزهای اروپای پساکرونا، آشفتهبازاری از اصرار دولتها به تشدید قرنطینههای کرونایی همراه با راهاندازی برنامههای واکسیناسیون عمومی از یک سو و برآشفتگی شهروندان مأیوس از این اقدامات در مقابله با همهگیری و افزایش اعتراضات عمومی به محدودیتهای کرونایی تحمیل شده از سوی دولتها بویژه نظام اتحادیه اروپایی به جوامع مختلف است. در عین حال تردید افکار عمومی اروپا از موثر بودن یا ایمنی واکسنهای موجود که در اصل آلمانی، انگلیسی و آمریکایی هستند، بیشتر و بیشتر میشود. همه اینها چهرهای متفاوت از اروپای آرام و نظاممندی که میشناختیم ارائه میدهد که نشان میدهد سرانجام بر اساس پیشبینیهای جامعهشناسان و نظریهپردازانی مثل فرانسیس فوکویاما و اسلاوی ژیژک، بحران سیاسی و اجتماعی سراغ نظام لیبرال- دموکراسی آمده است.
در حالی که رشد دوباره همهگیری کرونا در واپسین ماههای سال 2020 و نخستین هفتههای سال 2021 میلادی، دولتهای اروپایی را به تعطیلیهای گسترده، تشدید محدودیتها و اجباری کردن تدابیری مانند استفاده از ماسک، ممنوعیت تجمعات و برگزاری مراسمهای عمومی و خصوصی و تعطیلی مراکز اقتصادی، فرهنگی و خدماتی واداشته اما اجرای این تدابیر نیز با موانع اجتماعی زیادی روبهرو شده است.
شهروندان اروپایی از پذیرش چنین محدودیتهایی که عملا زندگی آنها را مختل کرده، خودداری میکنند. آنها از فاصلهگذاریها و محدودیت تردد و تعطیلی و بیکاری مزمن خسته شدهاند و به اشکال مختلف مخالفت خود را با دولتهایشان به نمایش میگذارند. به گزارش «وطن امروز»، طی ماهها و هفتههای اخیر دهها هزار نفر در هلند، دانمارک، فرانسه، آلمان و انگلیس به خیابانها آمده و خواستار لغو محدودیتها شدهاند. همچنین میلیونها نفر از شهروندان اروپایی به نشانه اعتراض، از رعایت قوانینی مانند استفاده از ماسک یا فاصلهگذاری اجتماعی خودداری میکنند. تظاهرات بیسابقه این هفته در هلند و نمونه کوچکتر آن در دانمارک، 2 کشوری که در دهههای اخیر مردمانشان به ندرت دست به شورش اجتماعی زدهاند و سرکوب شدید اعتراضات در دستکم 10 شهر مهم هلند همراه با دستگیری صدها نفر، باعث بدنامی یکی از الگوهای نظام لیبرال- دموکراسی مورد ادعای اتحادیه اروپایی شده است.
در اروپا تاکیدی دیرینه بر آزادیهای فردی بوده است. آنچه به دفعات در این جوامع مطرح میشود، این است که افراد به مثابه بازیگرانی منفعتمحور، به نحوی در مسائل اجتماعی، سیاسی و بازارها دست به کنشگری میزنند که در نهایت، خیر و منفعت عامه تضمین شود. از این رو، مداخله دولت حتی در بحبوحه شیوع ویروس کرونا، حقوق فردی را نقض میکند و بنیانهای شهروندی را برای یک فرد، هدف قرار میدهد. اعتراضات پراکنده در یک سال اخیر در برخی کشورهای اروپایی در اعتراض به اجرای مقررات قرنطینه در این کشورها یا اجباری شدن استفاده از ماسک، همه و همه نمودی از این مساله و اعتراض مردم به مداخله دولت و نقض حقوق و آزادیهای فردی آنها بوده است.
روزنامه انگلیسی گاردین نیز در گزارشی تحلیلی با انعکاس سرخوردگی ملتهای اروپایی از تأمین واکسن کرونا برای همه شهروندان اتحادیه اروپایی، این موضوع را به نوری کمسو در انتهای تونل دراز دوران کرونا تشبیه کرده است.
«دنیل بافی» نویسنده این روزنامه، سرخوردگی هلندیها نسبت به قرنطینه عمومی را که این کشور را وارد آشوب سراسری 4 روزه کرده، بحرانی قابل سرایت به همه اروپا برشمرده است. این آشوبها که همراه با آتش زدن و تخریب اموال عمومی و حتی حمله به کلینیکها و آزمایشگاههای مرکزی خاص دوران کرونا بوده است، باعث شد برای نخستینبار پس از جنگ دوم جهانی در سرزمین معمولا آرام لالههای نارنجی، مقررات منع آمد و شد عمومی وضع شود که کم از حکومت نظامی ندارد.
صحنههای آشوب مردمی که طی 5 شبانهروز اخیر در شهرهای مهم هلند چون آمستردام، آیندهوون و رتردام و برخورد خشن پلیس با معترضان عمدتا جوان شاهد بودهایم، براحتی میتواند در هر یک از کشورهای اروپای غربی، یعنی هسته نظام لیبرال- دموکراسی امروز اتحادیه تکرار شود، حال اعضای جدیدتر یعنی کشورهای شرق اروپا که جای خود دارند.
این خشونت که در عین حال بدترین خشونت در 4 دهه گذشته در هلند محسوب میشود، ممکن است به فرهنگ لیبرال آن آسیب بزند یا به یک همهگیری خطرناکتر یعنی شیوع راست افراطی منجر شود. اما آنچهها نگرانیها را در 26 کشور دیگر عضو اتحادیه افزایش میدهد، این است که اتفاقا هلند یکی از بهترین شرایط را در زمینه مبارزه با تلفات و عواقب اقتصادی و اجتماعی همهگیری ویروس «کووید-19» و احتمالا انواع جهشیافته آن در قاره سبز دارد و حتی در زمینه واکسیناسیون از خیلی دیگر از اعضای اتحادیه جلوتر است. به عبارت دیگر از نگاه گاردین، هلندیها جزو معدود مردمان قاره سبز هستند که میتوانند امیدوار باشند در انتهای این تونل تاریک، نوری وجود دارد.
* انگلیس رتبه اول تلفات کرونایی
اگر اتحادیه اروپایی نتواند در رابطه با رفع ممنوعیتهای رفتوآمد و تعطیلی کافهها در تابستان، جامعه به خشم آمده را مجاب کند، شرایط همهگیری به سرعت بدتر میشود.
بریتانیا آسیبدیدهترین کشور اروپایی از ویروس «کووید-۱۹» لقب گرفت به طوری که با توجه به مرگ ۱۶۳۱ نفر از شهروندانش در روز سهشنبه، مجموع قربانیان کروناییاش از 100 هزار تن عبور کرد. در همین حال بهگفته وزیر بهداشت دولت جانسون، امیدی به کاهش نرخ مرگومیر ویروس کرونا در ۲ هفته آینده وجود ندارد.
پس از گذشت یک ماه از طرح واکسیناسیون سراسری «کووید-۱۹» در اتحادیه اروپایی که به صورت رسمی از روز یکشنبه ۲۷ دسامبر (هفتم دیماه) آغاز شد، دولتمردان اروپایی، آشفته از شناسایی گونههای جدید کرونا در تلاشند حتی با تهدید شرکتهای تولیدی واکسن فایزر آمریکایی و آسترازنکای انگلیسی، پایبندی آنها به تعهداتشان را تضمین کنند اما انتقادهای ایتالیا از فقدان همبستگی در اتحادیه اروپایی در حیاتیترین مبارزهاش برای بقا هنوز در گوش ما زنگ میزند.
با در نظر گرفتن تأخیر در تولید و همچنین تکرویهای سوئد و انگلیس در صادرات خارج از رویه واکسن تولیدیاش به کشورهای خارج از اتحادیه که با تهدید بروکسل برای منع صادرات آن به خارج از قلمروی اتحادیه مواجه شده، چشمانداز واکسیناسیون عمومی اروپاییها مبهم است و عملا تا پاییز آینده محقق نمیشود. در کل اروپا تا اینجای کار انگلیس برای هر 100 نفر تنها 5/10 دوز واکسن آسترازنکا تجویز کرده است. بهترین کشور عضو اتحادیه اروپایی از این نظر جزیره کوچک مالت است که برای هر 100 نفر 4 دوز تجویز میشود. میانگین اتحادیه اروپایی فقط 2 دوز برای هر 100 نفر است. طبق پیشبینی جدید توسط شرکت تجزیه و تحلیل دادههای ایرفینیتی، بر اساس معاملات شکل گرفته بین دولتها و شرکت سوئدی تامینکننده این واکسن، انگلستان با واکسیناسیون 75 درصد از جمعیت خود تا 14 ژوئن به مصونیت گلهای دست مییابد و آمریکا تا 9 آگوست. اتحادیه اروپایی برای این مهم باید تا 21 اکتبر صبر کند. به عبارت دیگر آنها در دوران پساکرونا از جهان اول به جهان دوم تقلیل پیدا کردهاند.
***
[دامن زدن بیل گیتس به وحشت جهانی]
موسس ابر میلیاردر مایکروسافت در یک مصاحبه جنجالی به وحشت از همهگیریهای جهانی دامن زد. بیل گیتس که توسط رسانههای مستقل متهم میشود بیشترین بهره را از جهانگیری کرونا و همچنین تولید واکسنها برده است، در مصاحبه با روزنامه آلمانی زود دویچه زایتونگ در ظاهر نصیحت مردم جهان برای پذیرش واقعیت همهگیری کرونا، به وحشت عمومی دامن زده و گفته «همهگیری بعدی حداقل 10 برابر از این بدتر خواهد بود!» او در اظهاراتی که به نظر میرسد مخاطب اصلیاش اروپاییان ناراضی از محدودیتهای پساکرونایی و دچار تردید نسبت به تاثیر واکسیناسیون باشند، نسبت به «ملیگرایی واکسنی» هشدار داد؛ حال آنکه واکسنها عملا ساخت ۳ کشور آمریکا، انگلیس و آلمان است. برخی کاربران اجتماعی این اظهارات را تحقیر ملتهای مستقل خواندهاند.
ارسال به دوستان
رونمایی رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) از ۵۰۰۰ طرح اشتغالزایی و ۳۷۰۰ طرح ویژه کولبران
جهاد اشتغالزایی در کردستان
توجه به اشتغالزایی، تامین زیرساختها، ساخت مسکن، مدرسه، مسجد و... نمونهای از خدماترسانی جهادگران ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در راستای رفع محرومیت است که در جایجای ایرانزمین با اولویت مناطق کمبرخوردار در حال انجام است. در جریان سفر یکروزه رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام به استان کردستان، هزاران طرح ایجاد اشتغال، احداث مسکن ملی، توزیع بستههای معیشتی و جهیزیه آغاز و رونمایی شد. به گزارش «وطن امروز»، محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام روز دوشنبه پس از ورود به استان کردستان و ادای احترام به مقام شهدای این استان، از نمایشگاه طرحهای ایجاد اشتغال اجتماعمحور بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی در دانشگاه سنندج بازدید کرد. در این مراسم که نماینده ولیفقیه و امامجمعه سنندج، استاندار کردستان، مدیران عامل بنیاد برکت و احسان و سایر مقامات استانی حضور داشتند، از چند هزار شغل جدید ایجادشده توسط ستاد اجرایی فرمان حضرت امام رونمایی شد.
مخبر در این مراسم گفت: ستاد اجرایی فرمان امام تاکنون 40 هزار شغل را با اجرای 8 هزار طرح و 1000 میلیارد تومان سرمایهگذاری در کردستان ایجاد کرده است. وی ادامه داد: امروز نیز با رونمایی از 5000 طرح با 500 میلیاردتومان سرمایهگذاری، مجموعا 16 هزار شغل در استان ایجاد شد و همچنین با اجرای 3700 طرح، 9 هزار شغل برای کولبران در ۳ استان کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی ایجاد کردیم.
مخبر در ادامه با بیان اینکه عمده مشاغل برای کولبران در زمینههای دامداری، فرش و صنایع دستی ایجاد شده است، عنوان کرد: مصمم هستیم با ایجاد زمینه اشتغال، مشکلات این عزیزان را که از سر ناچاری به کولبری رو آوردهاند مرتفع کنیم.
وی همچنین درباره آخرین وضعیت نخستین واکسن ایرانی کرونا نیز گفت: تا این لحظه همه آزمایشهای واکسن «کووایران برکت» به ایمنترین و بهترین وجه جواب داده است. امیدواریم تا پایان سال 2 تا 3 میلیون دوز واکسن تولید کنیم و در بهار سال آینده، واکسن را به دست مردم برسانیم. در ادامه این مراسم هم بهمن مرادنیا، استاندار کردستان در سخنانی با اشاره به تحریم ستاد اجرایی فرمان حضرت امام توسط دولت آمریکا گفت: تحریم دکتر مخبر و ستاد اجرایی فرمان امام از سوی آمریکا، با توجه به پیشرفتها و دستاوردهای فراوان این ستاد بویژه در بحث واکسن کرونا کاملا طبیعی است. وی همچنین افزود: از ستاد اجرایی فرمان امام بابت اقدام بزرگی که در بحث کولبران آغاز کرده تشکر میکنم، خوشحالم که یکی از دغدغههای بزرگ مردم کردستان با کمک این مجموعه مرتفع میشود. همچنین ماموستا رستمی، نماینده ولیفقیه و امامجمعه سنندج نیز در این مراسم گفت: امیدواریم با تلاشهای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، کردستان از زیر بار کولبری بیرون بیاید و همه کولبران زحمتکش و شریف، به سمت تولید و اشتغال بروند. وی افزود: مژده امروز دکتر مخبر برای اجرای 3700طرح اشتغالزایی و ایجاد 9 هزار شغل جدید برای کولبران، باعث خوشحالی همه کولبران شریف شد.
رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در ادامه این سفر از طرح جهش دیمزارهای کردستان بازدید کرد. در این طرح بزرگ، 143 هزار هکتار اراضی کشاورزی برای کشت گندم، 13 هزار هکتار برای جو، 25 هزار هکتار برای حبوبات، 5 هزار هکتار برای علوفه و 3 هزار هکتار برای دانههای روغنی عملیاتی میشود. در حاشیه این بازدید مسؤولان طرح جهش تولید در دیمزارها در استانهای آذربایجان شرقی، کرمانشاه، کردستان، همدان، گلستان و خوزستان گزارشی از پیشرفت فیزیکی این طرح به رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام ارائه کردند. در ادامه این سفر یکروزه و به همت بنیاد احسان وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، چندین هزار بسته معیشتی و حمایتی و جهیزیه جهت توزیع در مناطق محروم کردستان اهدا شد.
مخبر در حاشیه این برنامه گفت: از ابتدای سال تاکنون 200 هزار بسته معیشتی، بهداشتی و لوازمالتحریر با اولویت آسیبدیدگان کرونا در مناطق کمبرخوردار استان کردستان توزیع شده و 30 هزار بسته معیشتی دیگر هم توسط نیروهای جهادی همکار ستاد از امروز (دوشنبه) توزیع میشود.
وی همچنین افزود: اهدای 85 سری جهیزیه کامل در استان هم از دیگر اقدامات ستاد در سال جاری است. ستاد اجرایی هر 45 روز، یک میلیون بسته معیشتی و یک میلیون بسته بهداشتی در کشور توزیع میکند.
اعلام آغاز عملیات اجرایی ساخت 140 واحد مسکن ملی در شهرک بهاران سنندج، دیدار و گفتوگو با نماینده ولیفقیه در استان کردستان و همچنین بازدید و افتتاح طرح توسعه شرکت «کانی کاو کوسالان» و کارگاه احیاشده تولید لباس مخصوص پزشکان و تیم سلامت از دیگر بخشهای این سفر یکروزه بود.
ارسال به دوستان
گفتوگو با تهیهکننده فیلمسینمایی«تکتیرانداز»
گردان تک نفره
مصطفی پورکیانی: سینمای قهرمانمحور همیشه جایگاه ویژهای در بین مخاطبان دارد و هرگاه صحبت از قهرمانان وطنی و دفاع مقدسی میشود، انگیزه و شوق تماشاگر برای دیدن این آثار بیشتر میشود. در سیونهمین جشنواره فیلم فجر، 4 فیلم دفاع مقدسی و انقلابی به لیست نهایی اکران جشنواره راه پیدا کردهاند که از میان آنها «تکتیرانداز» به کارگردانی علی غفاری برشی از زندگی «شهید عبدالرسول زرین» را به عنوان منحصربه فردترین تکتیرانداز دفاع مقدس به تصویر کشیده است. به همین بهانه با ابراهیم اصغری، تهیهکننده این کار به گفتوگو نشستیم.
***
* بدونشک شرایط کرونایی برای فیلم شما که صحنههای جنگی و میدانی زیادی داشته، بیش از سایر فیلمها دردسرساز شده؛ با این وجود توانستید به موقع «تکتیرانداز» را به جشنواره برسانید. از سختیهای تولید این فیلم برایمان بگویید.
قطعا کرونا شرایطی به وجود آورد که کل دنیا را درگیر خود کرده است و کار فیلمسازی را بسیار سخت و سختتر کرده؛ حالا این داستان درباره فیلم ما که اصطلاحا جنگی و پر از صحنههای خطرناک و جلوههای ویژه میدانی با همراهی هنروران بسیار بود، کار را دوچندان دشوار میکرد.
اوایل تابستان بر اساس برنامهریزیهای قبلی کار را شروع کردیم و پیشبینی ما 6 ماه کار بود. قبل از آن 2 ماه برای پیشتولید و بازنویسی فیلمنامه صرف شد و اوایل شهریورماه قصد داشتیم کار تصویربرداری را شروع کنیم. به علت اینکه 90-80 درصد کار در نماهای بیرونی تصویربرداری میشد و کار ساخت دکور مقداری بیشتر طول کشید، شروع تصویربرداری ما عملا از اواسط مهرماه آغاز شد و از همان ابتدا قطعا به فکر رساندن کار به جشنواره بودیم و به همین خاطر کار تدوین فیلم نیز همزمان با تصویربرداری جلو میرفت که تدوین اولیه ما تقریبا با پایان تصویربرداری خروجی داده بود و به سرعت سراغ موسیقی، جلوههای ویژه کامپیوتری و صداگذاری کار رفتیم و توانستیم با تلاش دستهجمعی عوامل، «تک تیرانداز» را به جشنواره برسانیم.
* در چنین فیلمهایی جلوههای ویژه تصویری و میدانی بیشتر دیده میشود.
قطعا یکی از مهمترین بخشهای فیلم ما نیز جلوههای ویژه کامپیوتری و میدانی است و تلاش زیادی داشتیم تا این بخش به بهترین کیفیت خود باشد. بدونشک برای طراحی لباس، ساخت دکورها و جلوههای ویژه میدانی تلاش فراوانی کردیم و اصطلاحا برای آنها سنگتمام گذاشتهایم تا «تکتیرانداز» را به یکی از کارهای ماندگار دفاعمقدس تبدیل کنیم.
* سینما به فیلمهای قهرمانمحور نیاز اساسی دارد و درصورتی که این قهرمان، وطنی و ملی باشد، علاوه بر همزادپنداری، میتواند الگوی خوبی برای فرزندان ما باشد؛ سوژه این فیلم با محوریت «شهید زرین» چگونه برای شما نهایی شد؟
ایده و طرح این فیلم از سال 95 مطرح شد و به دنبال شرایطی ایدهآل برای ساخت آن بودیم تا اینکه خدا را شکر مهیا شد. شهید زرین، از ممتازترین تکتیراندازهای دنیا به شمار میرفت و قطع به یقین شخصیت کاملا منحصربهفردی دارد. ما در طول دفاعمقدس فرماندهان و قهرمانان بینظیری داشتیم ولی با عمیق شدن در شخصیت بسیاری از آنها به ویژگیهای مشترکی میرسیم؛ در حالی که شهید زرین شخصیت مشابهی ندارد و تنها تکتیرانداز دفاعمقدس بوده که همه او را به این عنوان میشناسند تا جایی که شهید خرازی لقب «گردان تکنفره» به او داده بود. خود شهید زرین بارها این مورد را ذکر کرده بود که «افتخار من در جنگ تعداد نفراتی است که مستقیم میتوانستم بزنم ولی زخمی کردم یا زنده نگه داشتم» و این روحیه رئوفانه و مهربانانه او را میرساند. با این وجود شهید زرین با شجاعت و مهارتی که در این کار داشته، بارها برگ برنده عملیاتهای مختلف بوده است. سعی کردیم با نگاهی قهرمانمحور فیلم را بسازیم که مورد علاقه بویژه نسل جوان ما قرار گیرد.
* چه مقطعی از زندگی شهید زرین را در این فیلم به نمایش گذاشتهاید؟
سعی کردیم در بستری قصهمحور که قهرمان فیلم در آن بهتر دیده شود، 3-2 ماه آخر زندگی شهید را به قاب تصویر درآوریم و نکته جالب ماجرا این است که برخلاف سایر فیلمهای جنگی، این بار ما داستان را از منظر نیروهای دشمن آغاز و به اوج رساندهایم. نیروهای تکتیرانداز دشمن، بارها سعی میکنند زرین را بزنند ولی نمیتوانند موفق شوند تا اینکه صدام با استخدام تکتیراندازهای خارجی سعی در این کار دارد؛ حتی در مقطعی برای سر زرین جایزه ویژهای درنظر میگیرند که پس از مایوس شدن از این کار، در نهایت با شناسایی محل استقرار زرین، با بمباران این محل، او را به شهادت میرسانند.
* با چه المانهایی به کامبیز دیرباز برای ایفای این نقش رسیدید؟
از ابتدا اصرار داشتیم بازیگری معروف و چهره، ایفاگر این نقش باشد که با توجه به توانمندی و شناختی که نسبت به بازی دیرباز داشتیم، در نهایت به این گزینه رسیدیم، البته به دلیل اینکه ما یک اثر بیوگرافی و سریال نمیساختیم، خیلی اصرار به شباهتهای ظاهری چهره نداشتیم ولی با این وجود اندکی شباهت بین این ۲ عزیز وجود دارد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|